به وب سایت من خوش آمدید

ایستادن در هنگام نماز چه فایده ای دارد؟

  تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محراب و آدرس mahdiabed2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 148
بازدید دیروز : 56
بازدید هفته : 290
بازدید ماه : 290
بازدید کل : 16594
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


کسب درآمد

نام و نام خانوادگي
پست الکترونيکي
مبلغ به تومان

آمار مطالب

کل مطالب : 68
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 148
باردید دیروز : 56
بازدید هفته : 290
بازدید ماه : 290
بازدید سال : 957
بازدید کلی : 16594
عوامل موثر دز نهضت حسینی

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد الله رب العالمين ، باری الخلائق اجمعين ، و الصلاه و السلام علی‏
عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابی‏القاسم محمد
و آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم :
« ان الله اشتری من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون‏
فی سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فی التوريه و الانجيل و
القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذی بايعتم به و ذلك‏
هو الفوز العظيم 0 التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون‏
الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و
بشر المومنين »( 1 ) .
بحث ما درباره عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسينی است‏
. اولا بحث درباره اينست كه آيا اين عنصر در نهضت حسينی دخالت داشته‏
است يا نه ؟ و به عبارت ديگر آيا يكی از چيزهايی كه امام حسين ( ع ) را
وادار به اين حركت و

1

نهضت كرد ، امر به معروف و نهی از منكر بود يا نه ؟ و ثانيا درجه‏
دخالت اين عنصر در اين نهضت چه اندازه است ؟
همه می‏دانيم كه فلسفه عزاداری و تذكر امام حسين عليه السلام كه به توصيه‏
ائمه اطهار سال به سال بايد تجديد شود ، به خاطر آموزندگی آن است ، به‏
خاطر آن است كه يك درس تاريخی بسيار بزرگ است . برای اينكه يك درس‏
را انسان مورد استفاده خودش قرار بدهد ، اول بايد آن درس را بفهمد و حل‏
كند .
امشب من درباره مجموع عناصری كه در نهضت حسينی موثر بوده‏اند به طور
اجمال بحث می‏كنم ، سپس درباره امر به معروف و نهی از منكر كه عنصر
اصلی اين نهضت است ، بحث بيشتر و مبسوط تر و مشروح تری می‏كنم .
در نهضت حسينی عوامل متعددی دخالت داشته است ، و همين امر سبب شده‏
است كه اين حادثه با اينكه از نظر تاريخی و وقايع سطحی ، طول و تفصيل‏
زيادی ندارد ، از نظر تفسيری و از نظر پی بردن و به ماهيت اين واقعه‏
بزرگ تاريخی ، بسيار بسيار پيچيده باشد . يكی از علل اينكه تفسيرهای‏
مختلفی درباره اين حادثه شده و احيانا سوء استفاده‏هايی از اين حادثه عظيم‏
و بزرگ شده است ، پيچيدگی اين داستان است از نظر عناصری كه در به وجود
آمدن اين حادثه موثر بوده‏اند . ما در اين حادثه به مسائل زيادی بر
می‏خوريم : در يك جا سخن از بيعت خواستن از امام حسين و امتناع امام از
بيعت كردن است . در جای ديگر دعوت مردم كوفه از امام و پذيرفتن امام‏
اين دعوت راست . در جای ديگر ، امام به طور كلی بدون توجه به مسئله‏
بيعت خواستن و امتناع از بيعت و

2

بدون اينكه اساسا توجهی به اين مسئله بكند كه مردم كوفه از او بيعت‏
خواسته‏اند ، او را دعوت كرده‏اند يا نكرده‏اند ، از اوضاع زمان و وضع‏
حكومت وقت ، انتقاد می كند ، شيوع فساد را متذكر می‏شود ، تغيير ماهيت‏
اسلام را يادآوری می‏كند ، حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها را بيان‏
می‏نمايد ، و آنوقت می‏گويد وظيفه يك مرد مسلمان اين است كه در مقابل‏
چنين حوادثی ساكت نباشد .
در اين مقام می‏بينيم امام نه سخن از بيعت می‏آورد و نه سخن از دعوت .
نه سخن از بيعتی كه يزيد از او می‏خواهد ، و نه سخن از دعوتی كه مردم كوفه‏
از او كرده‏اند . قضيه از چه قرار است ؟ آيا مسئله ، مسئله بيعت بود ؟
آيا مسئله مسئله دعوت بود ؟ آيا مسئله ، مسئله اعتراض و انتقاد و يا
شيوع منكرات بود ؟ كداميك از اين قضايا بود ؟ اين مسئله را ما بر چه‏
اساسی توجيه كنيم ؟ به علاوه چه تفاوت واضح و بينی ميان عصر امام يعنی‏
دوره يزيد با دوره‏های قبل بوده ؟ بالخصوص با دوره معاويه كه امام حسن‏
عليه السلام با معاويه صلح كرد ولی امام حسين عليه السلام به هيچ وجه سر
صلح با يزيد نداشت و چنين صلحی را جايز نمی‏شمرد .
حقيقت مطلب اين است كه همه اين عوامل ، موثر و دخيل بوده است .
يعنی همه اين عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه اين عوامل عكس‏العمل‏
نشان داده است . پاره‏ای از عكس العملها و عملهای امام بر اساس امتناع‏
از بيعت است ، پاره‏ای از تصميمات امام بر اساس دعوت مردم كوفه است‏
و

3

پاره‏ای بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهايی كه در آن زمان به هر حال‏
وجود داشته است . همه اين عناصر ، در حادثه كربلا كه مجموعه‏ای است از
عكس العملها و تصميماتی كه از طرف وجود مقدس اباعبدالله عليه السلام‏
اتخاذ شده دخالت داشته است .
ابتدا درباره مسئله بيعت بحث می‏كنيم كه اين عامل چقدر دخالت داشت و
امام در مقابل بيعت خواهی چه عكس العملی نشان داد و تنها بيعت خواستن‏
برای امام چه وظيفه‏ای ايجاب می‏كرد ؟
همه شنيده‏ايم كه معاويه بن ابی سفيان با چه وضعی به حكومت و خلافت‏
رسيد . بعد از آنكه اصحاب امام حسن عليه السلام آنقدر سستی نشان دادند ،
امام حسن يك قرارداد موقت با معاويه امضاء می‏كند نه بر اساس خلافت و
حكومت معاويه ، بلكه بر اين اساس كه معاويه اگر می‏خواهد حكومت كند
برای مدت محدودی حكومت كند و بعد از آن مسلمين باشند و اختيار خودشان ،
و آن كسی را كه صلاح می‏دانند ، به خلافت انتخاب كنند ، و به عبارت ديگر
به دنبال آن كسی كه تشخيص می‏دهند [ صلاحيت خلافت را دارد ] و از طرف‏
پيغمبر اكرم منصوب شده است ، بروند . تا زمان معاويه مسئله حكومت و
خلافت ، يك مسئله موروثی نبود ، مسئله‏ای بود كه درباره آن تنها دو طرز
فكر وجود داشت . يك طرز فكر اين بود كه خلافت ، فقط و فقط شايسته كسی‏
است كه پيغمبر به امر خدا او را منصوب كرده باشد . و فكر ديگر اين بود
كه مردم حق دارند خليفه‏ای برای خودشان انتخاب كنند .

4

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 310
موضوعات مرتبط: حماسه حسینی جلد2 , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معنی تحریف وانواع آن

الحمد لله رب العالمين باری‏ء الخلائق اجمعين و الصلوه و السلام علی‏
عبدالله و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابی‏القاسم محمد
صلی الله عليه و آله و سلم و علی آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ
بالله من الشيطان الرجيم :
« فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن‏
مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به »( 1 ) .
موضوع بحث ، تحريفات در واقعه تاريخی كربلاست . در بازگوئی اين واقعه‏
بزرگ ، تحريفاتی صورت گرفته است . لهذا اين بحث را در چهار فصل خلاصه‏
می‏كنيم . فصل اول در اطراف معنی تحريف و انواع تحريفاتی كه در دنيا
وجود دارد و اشاره به اينكه انواع

1

تحريفات در حادثه تاريخی عاشورا واقع شده است . فصل دوم درباره عوامل‏
تحريف است ، يعنی بطور كلی در قضايای دنيا كه تحريف صورت می‏گيرد ، به‏
چه علت صورت می‏گيرد ، چرا بشر حوادث و قضايا و احيانا شخصيتها را
تحريف می‏كند ؟ مخصوصا در نقل حادثه كربلا ، چه عواملی دخالت داشته است‏
كه تحريفاتی در اين قضيه واقع شود . فصل سوم عبارت است از توضيحی‏
درباره تحريفاتی كه در همين داستان و حادثه تاريخی صورت گرفته است .
فصل چهارم در اطراف وظائف ما ، اعم از علماء و توده مسلمانان می‏باشد .
بحث اول درباره معنی تحريف است . تحريف يعنی چه ؟ تحريف در زبان‏
عربی از ماده حرف است ، يعنی منحرف كردن چيزی از مسير و وضع اصلی خود
كه داشته است يا بايد داشته باشد . به عبارت ديگر تحريف نوعی تغيير و
تبديل است ، ولی تحريف مشتمل بر چيزی است كه كلمه تغيير و تبديل نيست‏
. شما اگر كاری كنيد كه جمله‏ای ، نامه‏ای ، شعر و عبارتی آن مقصودی را كه‏
بايد بفهماند ، نفهماند و مقصود ديگری را بفهماند ، می‏گويند شما اين‏
عبارت را تحريف كرده‏ايد . مثلا شما گاهی مطلبی يا حرفی را به يك نفر
می‏گوئيد ، بعد آن شخص سخن شما را در جای ديگری نقل می‏كند ، پس از آن‏
كسی به شما می‏گويد فلانی از قول شما چنين چيزی نقل می‏كرد ، شما می‏فهميد كه‏
آنچه شما گفته بوديد با آنچه كه او نقل كرده خيلی متفاوت است . او
سخنان شما را كم و زياد كرده است ، قسمتی از حرفهای شما كه مفيد مقصود
شما بوده است را حذف كرده و قسمتهايی از خود به آن افزوده است ،

2

در نتيجه سخن شما مسخ شده و چيز ديگری از آب در آمده است . آن وقت شما
می‏گوئيد اين آدم حرف مرا تحريف كرده است . مخصوصا اگر كسی در سندهای‏
رسمی دست ببرد ، می‏گويند سند را تحريف كرده است . اينها مثالهائی بود
برای روشن شدن معنی كلمه تحريف و اين كلمه بيش از اين احتياج به توضيح‏
ندارد . حال به شرح انواع تحريف می‏پردازيم :
تحريف انواعی دارد كه مهمترين آنها عبارت است از : تحريف لفظی و
تحريف معنوی . تحريف لفظی اين است كه ظاهر مطلبی را عوض كنند ، مثلا
از يك گفتار عبارتی حذف شود يا به آن عبارتی اضافه شود ، و يا جمله‏ها
را چنان پس و پيش كنند كه معنی آن فرق كند ، يعنی در ظاهر و در لفظ
گفتار تصرف كنند .
تحريف معنوی اين است كه شما در لفظ تصرف نمی‏كنيد ، لفظ همان است كه‏
بوده ، ولی آن را طوری معنی می‏كنيد كه خلاف مقصد و مقصود گوينده است .
آن را طوری معنی می‏كنيد كه مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلی‏
گوينده .
قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهوديها بكار برده و با ملاحظه‏
تاريخ معلوم می‏شود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند . نمی‏دانم‏
اين چه نژادی است كه تمايل عجيبی به قلب حقايق و تحريف دارد لهذا
هميشه كارهايی را در اختيار می‏گيرند كه در آنها بشود حقايق را تحريف و
قلب كرد . من شنيده‏ام بعضی از همين خبر گزاريهای معروف دنيا كه راديوها
و روزنامه‏ها هميشه از اينها نقل

3

می‏كنند منحصرا در دست يهوديهاست . چرا ؟ برای اينكه بتوانند قضايا را
در دنيا آن طوری كه دلشان می‏خواهد منعكس كنند و قرآن چه عجيب درباره‏
اينها حرف می‏زند . اين خصيصه يهوديان كه تحريف است ، در قرآن بصورت‏
يك خصيصه نژادی شناخته شده است . در يكی از آيات قرآن در سوره بقره‏
می‏فرمايد : « افتطمعون ان يؤمنوا لكم »ای مسلمانان آيا شما طمع بستيد كه‏
اينها به شما راست بگويند ؟ اينها همانها هستند كه با موسی می‏رفتند و
سخن خدا را می‏شنيدند اما وقتی كه برمی‏گشتند تا در ميان قومشان نقل كنند
آن را زير و رو می‏كردند .
« افتطمعون ان يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم‏
يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون »( 1 ) .
تحريف هم كه می‏كردند ، نه از باب اينكه نمی‏فهميدند و عوضی بازگو
می‏كردند ، نه ، اينها ملت باهوشی هستند و خوب هم می‏فهميدند ، اما در
عين اينكه خوب می‏فهميدند معذلك حرفها را ، سخنان را به گونه‏ای ديگر
برای مردم بيان می‏كردند . تحريف همين است . يعنی پيچ دادن ، كج كردن‏
چيزی ، از مسير اصلی منحرف كردن . اينها در كتب الهی تحريف كردند .
قرآن در اين مورد در بسياری از جاها يا كلمه تحريف را آورده و يا به‏
صورت ديگری مطلب را بيان كرده است . ولی مفسرين ذكر كرده‏اند كه تحريفی‏
كه قرآن می‏گويد اعم از تحريف

4

 

بقیه در ادامه مطلب

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 336
موضوعات مرتبط: حماسه حسینی جلد1 , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


متن ادبی «اندوه محراب»

متن ادبی «اندوه محراب»

«فُزْتُ وَ رَبِّ الکَعْبِة».
بی‏تو کوچه کوچه چشمانمان ابری‏ست و سایه‏های غم‏انگیز یتیمی و تنهایی، چشمان کوفه را به گریه می‏خواند:
گام بر سپیده می‏گذاری و می‏گذری از لحظه‏های روشن چشم‏های غمگین شهر.
هیچ‏چیز تاریکی اندوه محراب را روشن نمی‏کند؛ هیچ چیز جز خورشید به خون نشسته پیشانی روشن تو.
چشم‏های کوفه می‏بارد اندوه سرشار نبودنت را.
چشم‏های کوفه می‏بارد فراق مردی را که امیرمؤمنان بود و پدر مهربان یتیمان؛ او که قلبی به بزرگی عشق داشت و کلامش نهج بلاغتی بود، چراغ راه عاشقانش.
شهر، پیراهن عزا به تن دارد و آسمان می‏بارد اندوهش را. بوی غم برمی‏خیزد از خاک باران‏خورده و تو چون پرنده‏ای، هر لحظه در آسمان اوج می‏گیری.
تو می‏گذری و چشم‏های شهر یتیم می‏ماند.
تو می‏گذری و اوج می‏گیری تا هرچه ستاره، هر چه خورشید.

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 401
موضوعات مرتبط: گالری , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شروط تقلید

 

سؤال 9: آيا تقليد از مجتهدى که متصدى مقام مرجعيت نبوده و رساله عمليه هم ندارد، جايز است؟
پاسخ: در صحّت‏ تقليد از مجتهد جامع‌الشرايط، تصدّى مرجعيت يا داشتن رساله عمليه شرط نيست، لذا اگر براى مکلّفى که قصد تقليد از او را دارد، ثابت شود که وى مجتهد جامع‌الشرايط است، تقليد اشکال ندارد
.


سؤال 10: آيا تقليد از کسى که در يکى از ابواب فقه مثل نماز و روزه به درجه‌ى اجتهاد رسيده، جايز است؟

پاسخ
:فتواى مجتهد متجزّى که تنها در برخى ابواب فقهى داراى فتوا و نظر اجتهادى است براى خودش حجت است، ولى جواز تقليد ديگران از او محل اشکال است؛ اگر چه جواز آن بعيد نيست.


سؤال 11: آيا تقليد از علماى کشورهاى ديگر که دسترسى به آنان امکان ندارد، جايز است؟

پاسخ: در تقليد از مجتهد جامع‏الشرايط شرط نيست که مجتهد اهل کشور مکلّف و يا ساکن در محل سکونت او باشد
.


سؤال 12: آيا عدالت معتبر در مجتهد و مرجع تقليد با عدالت معتبر در امام جماعت از حيث شدّت و ضعف تفاوت دارد؟

پاسخ:
با توجه به حسّاسيّت و اهميت منصب مرجعيت در فتوا، بنا بر احتياط واجب، شرط است که مجتهدِ مرجع تقليد علاوه بر عدالت، قدرت تسلّط بر نفس سرکش را داشته و حرص به دنيا نداشته باشد.


سؤال 13: اين که گفته مى‏شود بايد از مجتهدى تقليد نمود که عادل باشد، مقصود از عادل چه کسى است؟

پاسخ: عادل کسى است که پرهيزگارى او به حدى رسيده باشد که از روى عمد مرتکب گناه نشود
.


سؤال 14: آيا اطلاع از اوضاع زمان و مکان از شرايط اجتهاد است؟

پاسخ: ممکن است اين شرط در بعضى از مسائل دخيل باشد
.


سؤال
 :15 بنا بر نظر حضرت امام راحل(قدّس‏سرّه) مرجع تقليد بايد علاوه بر علم به احکام عبادات و معاملات، نسبت به همه امور سياسى، اقتصادى، نظامى، اجتماعى و رهبرى، عالم و آگاه باشد. ما در گذشته مقلّد حضرت امام بوديم، بعد از رحلت ايشان با راهنمايى تعدادى از علما و تشخيص خودمان لازم دانستيم به جنابعالى رجوع نموده و از شما تقليد کنيم تا بين مرجعيت و رهبرى جمع کرده باشيم، نظر شما در اين مورد چيست؟
پاسخ:
شرايط صلاحيت مرجعيت تقليد، در تحرير الوسيله و رساله‏هاى ديگر به تفصيل ذکر شده است، و تشخيص فرد شايسته تقليد موکول به نظر خود مکلّف است.


سؤال 16: آيا در تقليد، اعلمّيت مرجع شرط است يا خير؟ معيار و ملاک ‏اعلميّت‏ چيست؟

پاسخ: در مسائلى که فتواى اعلم با فتواى غير اعلم اختلاف دارد، احتياط آن است که از اعلم تقليد کند و ملاک اعلميت اين است که آن مرجع نسبت به ساير مراجع قدرت بيشترى بر شناخت حکم الهى داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعيه را از أدلّه استنباط کند و همچنين نسبت به اوضاع زمان خود به مقدارى که در تشخيص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهى مؤثر است، آگاه‏تر باشد
.


سؤال
17 : آيا تقليد کسى که از جهت احتمال عدم وجود شرايط معتبر تقليد در مجتهد اعلم، از مجتهد غير اعلم تقليد کرده است، محکوم به بطلان است؟
پاسخ: بنا بر احتياط، تقليد از غير اعلم در مسائل مورد اختلاف، به مجرد احتمال عدم وجود شرايط معتبر در اعلم، جايز نيست
.


سؤا
ل :18 اگر ثابت شود که تعدادى از علما در بعضى از مسائل اعلم هستند، يعنى هر کدام از آنان در مسأله معيّنى اعلم باشند، آيا تقليد از هر يک از آنان جايز است؟
پاسخ: تبعيض در تقليد اشکال ندارد و اگر اعلميّت هر يک از آنان در مسائلى که مکلف بنا دارد در آن مسائل از او تقليد کند محرز شود، بنا بر احتياط، تبعيض در تقليد در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نياز مقلّد، واجب است
.


سؤال 19: آيا با وجود اعلم، تقليد از غير اعلم جايز است؟

پاسخ: در مسائلى که فتواى غير اعلم مخالفِ فتواى اعلم نباشد، رجوع به غير اعلم اشکال ندارد
.


سؤال 20: نظر جنابعالى در اشتراط اعلميت مرجع تقليد چيست و دليل آن کدام است؟

پاسخ:
در صورت تعدّد فقهاى جامع‌الشرايط و اختلاف آنان در فتوا، بنا بر احتياط واجب، مکلّف بايد از اعلم تقليد نمايد، مگر آنکه احراز شود که فتواى وى مخالف احتياط است و فتواى غير اعلم موافق با احتياط. و دليل وجوب تقليد از اعلم بناى عقلا و حکم عقل است، زيرا که اعتبار فتواى اعلم براى مقلد يقينى و اعتبار قول غير اعلم احتمالى است.


سؤال 21: از چه کسى بايد تقليد کنيم؟

پاسخ: از مجتهدى که جامع شرايطِ فتوا و مرجعيت است، و بنا بر احتياط بايد اعلم هم باشد
.


سؤال 22: آيا تقليد ابتدايى از ميّت جايز است؟

پاسخ: در تقليد ابتدايى، احتياط در تقليد از مجتهد زنده و اعلم نبايد ترک شود
.


سؤال 23: آيا تقليد ابتدايى از مجتهد ميّت، متوقف بر تقليد از مجتهد زنده است؟

پاسخ: تقليد ابتدايى از مجتهد ميّت يا بقا‏ بر تقليد او بايد به تقليد از مجتهد زنده و اعلم باشد

 

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 334
موضوعات مرتبط: احکام تقلید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


راههای سه گانه: احتیاط، اجتهاد، تقلید

 

 

 

سؤال 1: آيا تقليد، صرفاً يک مسأله عقلى است يا ادلّه شرعى نيز دارد؟
پاسخ: تقليد، ادلّه شرعى دارد و عقل نيز حکم مى‏کند که شخص ناآگاه به احکام دين بايد به مجتهد جامع‌الشرايط مراجعه کند.


سؤال 2: به نظر شريف حضرتعالى، عمل به احتياط بهتر است يا تقليد؟
پاسخ: چون عمل به احتياط  مستلزم شناسايى موارد و چگونگى احتياط و صرف وقت بيشتر است، بهتر آن است که مکلّف در احکام دين از مجتهد جامع‏ الشرايط  تقليد کند.


سؤال 3: قلمرو احتياط در احکام دين در بين فتاواى فقها چه اندازه است؟ آيا رعايت آراى فقيهان گذشته نيز لازم است؟
پاسخ: مراد از احتياط در موارد آن، رعايت همه احتمالات فقهى است؛ به‌ طورى که مکلّف مطمئن شود که به وظيفه خود عمل کرده است.


سؤال 4
: دخترم به زودى به سن تکليف مى‏رسد و بايد براى خود مرجع تقليدى انتخاب کند، اما درک مسأله تقليد براى او دشوار است، وظيفه ما نسبت به او چيست؟
پاسخ: اگر وى به تنهايى نمى‏تواند وظيفه شرعى خود را در اين‌باره تشخيص دهد، وظيفه شما ارشاد و راهنمايى اوست.


سؤال 5: نزد فقها معروف است که تشخيص موضوعات احکام به عهده خود مکلّف است و وظيفه مجتهد تشخيص حکم است، ولى در عين حال مجتهدين در بسيارى موارد، در تشخيص موضوعات احکام نيز اظهار نظر مى‏کنند، آيا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نيز واجب است؟
پاسخ: تشخيص موضوع، موکول به نظر خود مکلّف است و متابعت از مجتهد در تشخيص موضوع واجب نيست، مگر آنکه به آن تشخيص اطمينان پيدا کند و يا موضوع از موضوعاتى باشد که تشخيص آن نياز به استنباط دارد.


سؤال 6: آيا کسى که در آموختن احکام دينىِ مورد نياز خود کوتاهى مى‏کند، گناهکار است؟
پاسخ: اگر نياموختن احکام به ترک واجب يا ارتکاب حرام بيانجامد، گناهکار است.


سؤال 7: گاهى از افراد کم اطلاع از مسائل دينى درباره مرجع تقليد شان پرسش مى‏شود، مى‏گويند نمى‏دانيم، يا اظهار مى‏دارند که از فلان مجتهد تقليد مى‏کنيم، ولى عملاً التزامى به خواندن رساله آن مجتهد و عمل به فتاواى او ندارند، اعمال اين‌گونه افراد چه حکمى دارد؟
پاسخ: اگر اعمال آنان موافق احتياط يا مطابق با واقع يا با نظر مجتهدى باشد که وظيفه دارند از او تقليد کنند، محکوم به صحّت‏ است.


سؤال 8: با توجه به اينکه در مسائلى که مجتهد اعلم قائل به وجوب احتياط است، مى‏توانيم به مجتهد اعلم بعد از وى مراجعه کنيم، اگر اعلم بعد از او نيز قائل به وجوب احتياط در مسأله باشد، آيا رجوع به اعلم بعد از او جايز است؟ و اگر فتواى مجتهد سوم هم همان‌گونه بود، آيا مى‏توان به اعلم بعد از آنان مراجعه کرد؟ و همينطور...، لطفاً اين مسأله را توضيح دهيد.
پاسخ: در مسائلى که مجتهد اعلم فتوا ندارد، رجوع به مجتهدى که در آن مسأله احتياط نکرده است و فتواى صريح دارد، با رعايت ترتيب الاعلم فالاعلم، اشکال ندارد

 

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 325
موضوعات مرتبط: احکام تقلید , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


 

قرآن

 

قرآن
BM Quran.JPG
نسخه‌ای از قرآن، قرن پنجم قمری به خط کوفی (موزه بریتانیا)

قرآن کتاب آسمانی دین اسلام است. به باور مسلمانان قرآن به صورت وحی از سوی خداوند نازل گردیده و «معجزه محمد» و یکی از موارد اشاره شده در حدیث ثقلین است. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که او را آخرین پیامبر می‌خوانند، فروفرستاده شده‌است.
قرآن دارای دو ویژگی خاص است: یکی این که از جانب خدا بر محمد امین نازل شده و دیگری این که جنبه خارق‏العاده بودن و معجزه بودن در آن رعایت شده است. بنابراین تمام آن چه بر محمد امین نازل شده (وحی)، قرآن نیست، بلکه بخشی از آن به نام حدیث قدسی شناخته می‏شود که از جانب پروردگار آمده اما از ادبیات خارق‏العاده‏ای برخوردار نیست.[۱]
قرآن دارای ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره و ۶۲۳۶(عدد کوفی)=۶۲۲۶(عدد شامی)=۶۲۱۴(عدد مدنی)=۶۲۰۴(عدد بصری) آیه است

تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (۱۹۳۴)

به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانه‏های وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونه‏ای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»[۲]

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. قرآن، خود را به نام‌های «لوح حفاظت‌شده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)‏[۳])، ذکر و فرقان می‌خواند..

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 168
موضوعات مرتبط: قرآن , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


درس اول

 

الفباى قرآن

در كـلاس اول ابـتدايى نخست با شكل و اسم و صداى تك تك حروف فارسى آشنا شديم ، بعد از آن توانستيم كلمات فارسى را بخوانيم .

 

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 444
موضوعات مرتبط: روانخوانی قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 366
موضوعات مرتبط: عکس هایی از قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آموزش تجوید

 

بسم  الله الرحمن الرحيم

 «آموزش تجويد قرآن کريم »

 پيشگفتار

    متن حاضر توضيحي نسبتاً فشرده و مختصر از «قواعد تجويدي» است که جهت علاقمندان به فراگيري فن شريف قرائت قرآن کريم - که مرحله روخواني و روانخواني را با موفقيت پشت سر گذاشته اند- تدوين گشته است.

 

 

کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 455
موضوعات مرتبط: تجوید قرآن کریم , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کسب درآمد
تعداد بازدید از این مطلب: 316
موضوعات مرتبط: عکس ها , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود